English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
incipience U حالت نخستین
incipincy U حالت نخستین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
at first a U در نخستین دید در وهله نخستین
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogues U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog U سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
convertor U وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
plebeianism U حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternates U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest U حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
alternated U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
uart U قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
transitoriness U حالت ناپایداری حالت بی بقایی
marginal case U حالت نهائی حالت حدی
cold forming U حالت دهی در حالت سرد
spectralness U حالت طیفی حالت شبحی
spectrality U حالت طیفی حالت شبحی
incipient U نخستین
primal <adj.> U نخستین
initialling U نخستین
initialled U نخستین
mixer U نخستین
initialed U نخستین
first U نخستین
initialing U نخستین
initial U نخستین
mixers U نخستین
first detector U نخستین
proto U نخستین
premiere U نخستین
quadrages ima U نخستین
premiered U نخستین
our first parents adam and eva U نخستین ما
premieres U نخستین
premier U نخستین
premiering U نخستین
premiers U نخستین
primary U نخستین
initials U نخستین
crude U حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
primary treatment U تصفیه نخستین
primary productivity U فراوردگی نخستین
primary processes U فرایندهای نخستین
initial stage U طبقه نخستین
octateuch U نخستین عهدعتیق
at the first onset U در نخستین وهله
primordial U اصل نخستین
primary reinforcement U تقویت نخستین
at first push U در نخستین وهله
as a first step <adv.> U نخستین [اولا]
the opening chapter U نخستین فصل
the first of all U نخستین همه
the first day U نخستین رور
primed U نخستین اولیه
book one U جلد نخستین
prototype U نخستین بشر
crossover U تمرکز نخستین
primary U مقدماتی نخستین
primary anxiety U اضطراب نخستین
primary colors U رنگهای نخستین
primary drive U سائق نخستین
primary group U گروه نخستین
primary motivation U انگیزش نخستین
prototypes U نخستین بشر
by return of post U با نخستین پست
at the first blush U در نخستین وهله
trivium U دوره نخستین
primary personality U شخصیت نخستین
primary needs U نیازهای نخستین
prototype U نمونه نخستین
menarche U نخستین قاعدگی
prototypes U نمونه نخستین
springer stone U نخستین رگ پاطاق
first rate U نخستین درجه
his opening remarks U نخستین گفتههای وی
rough coat U نخستین اندود
in the egg U در مرحله نخستین
first impression U برداشت نخستین
protomartyr U نخستین شهید
hexateuch U نخستین توریه
prime U نخستین اولیه
primes U نخستین اولیه
incunabula U نخستین دوره
proenomen U نام نخستین
prime coat U روکش نخستین
primary treatment U پاکسازی نخستین
initial expenses U هزینه نخستین
first aids U کمکهای نخستین
first hand U نخستین بازی کن
initial movement U نخستین اقدام
primary zones U نواحی نخستین
firstling U نوبر نخستین نتیجه
primary mental abilities U تواناییهای عقلی نخستین
draw first blood U کسب نخستین امتیاز
primary reinforcer U تقویت کننده نخستین
on the first occasion U در نخستین وهله یا فرصت
protoplast U نخستین ادم افریده
net primary production U تولید خالص نخستین
primary consumers U مصرف کنندگان نخستین
hexateuchal U شش کتاب نخستین از تورات
acrospire U نخستین جوانهء دانه
break one's duck U کسب نخستین امتیاز
fifteen U نخستین امتیاز گیم
primary amentia U نقص عقل نخستین
prodelision U حذف نخستین حرفCanis
initiate U نخستین قدم رابرداشتن
initiates U نخستین قدم رابرداشتن
initiating U نخستین قدم رابرداشتن
foal tooth U نخستین دندان اسب
first fruits U نخستین دستاوردهای هر چیز
recoil U بحال نخستین برگشتن
the first person U نخستین شخص متکلم
incipient stages U مراحل نخستین یا ابتدائی
primary process thinking U اندیشیدن در فرایند نخستین
initiated U نخستین قدم رابرداشتن
primary projection area U ناحیه فرافکنی نخستین
at the earliest p moment U در نخستین وهله امکان
recoiled U بحال نخستین برگشتن
primordial U عنصر نخستین اساسی
gross primary product U تولید ناخالص نخستین
rudimentary knowledge U دانش مقدماتی یا نخستین
primary sensory area U ناحیه حسی نخستین
initial inverse voltage U ولتاژ معکوس نخستین
maiden speeches U نخستین نطق شخص
maiden speech U نخستین نطق شخص
recoiling U بحال نخستین برگشتن
opener U نخستین مسابقه از یک دورمسابقه
recoils U بحال نخستین برگشتن
primate U راسته پستانداران نخستین پایه
hetaerism U ازدواج اشتراکی درقبایل نخستین
plough monday U نخستین دوشنبه پس از خاج شویان
fleshment U خوشحالی حاصله از نخستین موفقیت
heptateuch U هفت کتاب نخستین توریه
relapsing U مرتد بحال نخستین برگشتن
relapses U مرتد بحال نخستین برگشتن
relapsed U مرتد بحال نخستین برگشتن
primary mental deficiency U عقب ماندگی ذهنی نخستین
prototypes U اصل ماده نخستین افریده
original sin U نخستین گناه ادم ابوالبشر
prototype U اصل ماده نخستین افریده
retranslate U دوباره بزبان نخستین دراوردن
relapse U مرتد بحال نخستین برگشتن
real mode U حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
first reading U طرح نخستین لایحه قانونی درمجلس
premiered U نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premieres U نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premiering U نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
protogenetic U وابسته به نخستین دوره نمویا پیدایش
protasis U نخستین قسمت درام قدیم رومی
premier U نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premiers U نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premiere U نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
ground U بگل نشاندن اصول نخستین را یاددادن
sixth man U نخستین بازیگرذخیرهای که وارد میدان میشود
protogenic U وابسته به نخستین دوره نمویا پیدایش
stars and bars U نخستین پرچم ایالات متحده امریکا
imfancy U عدم بلوغ نخستین دوره رشد
cold strength U استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
previous examination U نخستین امتحانی که درجه A.B در کمبریج باید داد
revalorization U اعاده پول کشور به بهای نخستین خود
break shot U نخستین ضربه برای پراکندن گویهای بیلیارد
to nip or crush in the bud U در نخستین مرحله رشد کشتن یا پایمال کردن
freshers U نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
fresher U نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
grilse U ماهی ازادکوچک که برای نخستین بارازدریابرودخانه امده باشد
restorationism U عقیده باینکه بشرسرانجام بسعادت نخستین خود خواهدرسید
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
the great exhibition U نخستین نمایش بزرگ کالاکه درسال 1851 درلندن داده شد
mural crown U ناجی که به نخستین بالارونده ازدیوار شهر دشمن داده میشد
romulus U رمولوس برادررموس نخستین پادشاه بنیادگذار داستانی شهر روم
debuts U نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
little go U نخستین امتحانی که برای گرفتن درجه در a.b کمبریج باید داد
debut U نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
pelasgic U نام نخستین نژادی که دریونان و جزیرههای خاورمدیترانه ساکن شدند
debutant U نوازنده یا ناطقی که برای نخستین بار در جلو عموم فاهر میشود
platonic cycle or year مدت گردش اجرام آسمانی درهمه مدارهای خود و برگشت آنها بوضوح نخستین
broaches U برای نخستین بار بازکردن بازکردن یامطرح نمودن بسیخ کشیدن
broaching U برای نخستین بار بازکردن بازکردن یامطرح نمودن بسیخ کشیدن
broached U برای نخستین بار بازکردن بازکردن یامطرح نمودن بسیخ کشیدن
broach U برای نخستین بار بازکردن بازکردن یامطرح نمودن بسیخ کشیدن
notochord U نخستین محور تیره پشت میله غضروفی که در پشت جانوران است
rough wrought U طرح شده تنهادرمراحل نخستین درست شده
initialed U نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
initialling U نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
initials U نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com